در دهههای اخیر، نظامهای قضایی سراسر جهان با چالشهای متعددی در زمینه اجرای مجازات حبس و پیامدهای ناشی از آن مواجه شدهاند. از کثرت و ازدحام زندانیان موجود در زندانها و هزینههای بالای نگهداری آنان در این مراکزگرفته تا ناکارآمدی اعمال مجازات حبس در اصلاح رفتار مجرمان و پیشگیری از تکرار این جرم، همگی نشاندهنده ضرورت بازنگری در رویکردهای سنتی مجازات میباشد.
حبس، بهویژه حبسهای کوتاهمدت، نهتنها در کاهش جرم موفق نبوده، بلکه در بسیاری موارد به افزایش تکرار جرم منجر شدهاست. مطالعات نشان میدهند که زندانها گاهی به محیطی برای یادگیری رفتارهای مجرمانه تبدیل میشوند و اثرات منفی مانند فروپاشی خانوادهها، آسیبهای روانی و هزینههای اقتصادی بالا را به دنبال دارند. برای مثال، در ایران، عواملی مانند شرایط نامناسب زندانها، عدم رعایت بهداشت و سوءرفتار با زندانیان، ضرورت بازنگری در استفاده از حبس را برجسته کردهاست.
مجازاتهای جایگزین حبس، بهعنوان راهکاری نوین، با هدف کاهش جمعیت کیفری، اصلاح و بازاجتماعی کردن مجرمان و جبران خسارتهای واردشده به جامعه و بزهدیدگان مطرح شدهاند به گونهای که این راهکار مؤثر با تمرکز بر اصلاح و بازپروری، آثار و نتایجی اخلاقی و مؤثرتر ارائه میدهد.
مجازاتهای جایگزین حبس، با تمرکز بر اصلاح رفتار و اخلاق مجرمان، جبران خسارت تحمیل شده بر جامعه و بزهدیدگان و کاهش آسیبهای اجتماعی، راهکاری نوین برای تحقق هرچه بهتر عدالت کیفری هستند. این مجازاتها نهتنها به کاهش جمعیت زندانها و هزینههای مرتبط با آن کمک میکنند، بلکه با حفظ کرامت انسانی مجرم و تقویت ارتباط او با جامعه، به پیشگیری از ارتکاب جرم و بازاجتماعی شدن مرتکب کمک میکند.
تبدیل مجازات حبس به مجازاتهایی مانند خدمات عمومی رایگان، دوره مراقبت، و محرومیت از حقوق اجتماعی، که توسط قانونگذار در قانون مجازات اسلامی ایران (مصوب ۱۳۹۲) بخش مجازاتهای جایگزین حبس (مواد ۶۴ تا ۸۷)، پیشبینی شدهاست، بهگونهای طراحی شدهاند که ضمن تنبیه مرتکب، به اصلاح رفتار و حفظ ارتباط فرد با جامعه کمک میکند.
قانون مجازات اسلامی، مجازاتهای جایگزین را عمدتاً به جرائم تعزیری درجه ۵ تا ۸ محدود کرده (ماده ۶۵) و برای جرائم سنگینتر یا متهمان با سابقه، امکان استفاده از آنها را کاهش داده است. همچنین، الزام به رضایت متهم در برخی مجازاتها (مانند خدمات عمومی) میتواند مانع اعمال آن شود.
با این حال، موفقیت این رویکرد نیازمند زیرساختهای مناسب، فرهنگسازی و استفاده از فناوریهای نوین است که متأسفانه در این راستا نبود دستورالعملهای اجرایی جامع: آییننامه اجرایی مجازاتهای جایگزین (مصوب ۱۳۹۳) که در برخی موارد فاقد جزئیات کافی برای نحوه نظارت و ارزیابی اثربخشی این مجازاتها است موجب شده اجرای این راهکار به شکل مطلوب آن محقق نگردد که به نظر میرسد برگزاری دورههای آموزشی مستمر برای قضات با تمرکز بر مزایای مجازاتهای جایگزین، بازنگری در قانون برای گسترش دامنه کاربرد این مجازاتها (مانند جرائم درجه ۴)، و تدوین دستورالعملهای اجرایی دقیقتر میتواند این مشکلات را تا حدودی برطرف کند.
نظام قضایی ایران نیز میتواند با سرمایهگذاری در این حوزه و بهرهگیری از تجارب جهانی، گامی بزرگ به سوی عدالت انسانیتر و مؤثرتر بردارد.